فوری/ صحبتهای جنجالی پدر آرمان پس از اعدام پسرش/به ما کلک زدند، غزاله را زنده در دبی دیدهاند! +فیلم
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۶۶۸۶۶
آرمان عبدالعالی نام یک متهم به قتل است.آرمان عبدالعالی از سال 92 به اتهام قتل دختر مورد علاقه خود راهی زندان شد.آرما عبدالعالی با رای دادگاه به قصاص محکوم شد.آرمان عبدالعالی چند بار تا پای چوبه دار رفت. سرنوشت نهایی پرونده آرمان عبدالعالی صبح امروز با عدم رضایت خانواده غزاله و به دار آویخته شدن در زندان شهید رجایی پایان یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش رکنا، حکم قصاص آرمان اجرا شد و پرونده ای که در آن افراد زیادی برای نجات جان یک متهم تلاش کردند بسته شد.به این ترتیب تلاش این افراد بی نتیجه ماند چرا که اولیای دم با اصرار بر اجرای حکم صبح امروز آرمان به دار مجازات آویخته شد.
آخرین دیدار پدر و مادر آرمانساعت از نیمه شب چهارشنبه، 3 آذر ماه گذشته بود که در تماس با پدر و آرمان به آنها اطلاع دادند که ساعتی بعد آرمان پای چوبه دار خواهد رفت.خانواده آرمان و غزاله پشت در زندان رجایی رفتند و هر دو خانواده تردید داشتند که این حکم اجرا خواهد شد یا نه.
بالاخره ها تردید ها به یقین تبدیل شد و تشریفات قانونی برای اجرای حکم آغاز شد.آرمان از قرنطینه پیش از اجرای حکم به بند بازگشته بود.او پیش از این 5 بار به سوییت انفرادی منتقل شده و با تعویق حکم به بند برگشته بود.همین کافی بود که گمان داشته باشد این چهارشنبه زمان اجرای حکم او نیست و مثل بارهای قبل به او مهلتی داده شده باشد.اما ساعت 11 شب در حالی که آرمان در بند زندان بود،او را برای اجرا حکم از بند خارج کردند.
پدر آرمان در مور آخرین ملاقات با فرزندش به رکنا گفت:«قرار نبود آرمان این هفته پای چوبه دار برود.نیمه شب در حالی پای چوبه رفتیم که از قبل ملاقات آخر با پسرمان نداشتیم.قبل از اجرای حکم،اولیای دم را دیدیم و من و همسرم بار دیگر به پای آنها افتادیم و التماس کردیم که آرمان را ببخشند که فایده ای نداشت.»
آخرین خواسته آرمان چه بود؟
پدر آرمان که تنها چند ساعتی است جسد فرزند خود را تحویل گرفته،به حدی بیقرار و سوگوار است که به سختی سخن می گوید:«آرمان برادرش را ندیده بود.شنیدم که قبل از اجرای حکم گفته بود اجازه بدهید برادرم را ببینم.که این خواسته اش انجام نشد.»
او با ضجه و التماس می گوید:«پسرم تا آخرین لحظه زندگی اش درس خواند.به مردم بگویید او چقدر دلش می خواست به همنوعان خود کمک کند.چقدر امیدوار بود ولی آرمان دیگر برنمی گردد.»
او در ادامه با گلایه از روند رسیدگی به پرونده به رکنا گفت:«چندین شاهد معرفی کرده بودیم.چرا شاهدها را مورد تحقیق قرار ندادند؟»
گزارش قوه قضاییه از آخرین ساعات قبل از اجرای حکم آرمان عبدالعالی
قوه قضاییه گزارشی از آخرین ساعات قبل از اجرای حکم آرمان عبدالعالی منتشر کرد.
به گزارش ایسنا به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، حکم قصاص آرمان عبدالعالی، سحرگاه امروز در حالی به اجرا در آمد که تا آخرین دقایق همچنان امید به گرفتن بخشش از خانواده غزاله شکور وجود داشت.
قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی، حتی در آخرین ساعات نیز تلاش بسیاری برای اخذ رضایت اولیای دم انجام داد تا جایی که با وجود برگزاری بیش از ۲۰ جلسه صلح وسازش طی سالهای گذشته، بازهم به همراه کمیته صلح نشستی با حضور خانوادههای غزاله شکور و آرمان عبدالعالی برگزار کرد.
شهریاری در نشست مذکور بر این نکته تاکید کرد که در این سالها، خانوادهها و تعداد زیادی از چهرههای فرهنگی و اجتماعی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای گذشت خانواده شکور از حق قانونی خود، وساطت کردند و قوه قضائیه هم در این خصوص تلاشهای وافری داشته است.
وی با اشاره به بررسی تقاضاهای مطرح شده برای رفع برخی شبهات پیرامون پرونده آرمان، گفت: در پروندههای قتل باید تقاضاها بررسی شده تا اگر شبههای وجود دارد برطرف شود که در این زمینه نیز چند بار مواردی مطرح شد که مورد بررسی قضات قرار گرفت.
سرپرست دادسرای جنایی ادامه داد: خواسته خانواده غزاله پیدا شدن جسد بود و صلح و بخشش را منوط به پیدا شدن جسد دانستند درحالی که جسد در سطل زبالهای رها شده بوده.
شهریاری در ادامه خطاب به خانواده شکور، گفت: ما در پروسه این پرونده صحبتهای زیادی با شما انجام دادیم و اکنون تصمیم گیرنده شما هستید، اما تجربه نشان داده که بهتر است خانواده در آرامش تصمیم بگیرند.
شهریاری تصریح کرد: امید است خروجی این جلسه این باشد که قصاص با خواسته و اراده¬ی خانواده شکور اجرا نشود و ما نیز بر حسب تکلیف قانونی و شرعی تا آخرین لحظه برای صلح و سازش تلاش میکنیم.
وی گفت: ما نمیخواهیم حقتان را از شما بگیریم چراکه اجرای قصاص حق طبیعی و قانونی شما است، اما میخواهیم دقیقتر فکر کنید.
بعد از اظهارات شهریاری سرپرست دادسرای جنایی، پدر غزاله شکور گفت: اگر این قتل ناشی از یک اتفاق یا حادثه بود به همان قرآن قسم که میبخشیدم، اما این موضوع حاصل یک اتفاق نبوده است.
در ادامه پدر آرمان با چشمانی اشکبار خطاب به خانواده غزاله شکور، گفت: ما میدانیم این حق شما است، ما هربار در زندگی به مشکلی برخورد میکنیم به رحمت خدا دل میبندیم.
پدر آرمان، فرزندش را مورد عتاب قرار داد و گفت: هفت سال است که به خاطر اشتباهت، دو خانواده نابود شدند، ما چه زمانی به تو یاد دادیم که چنین کاری انجام دهی؟
بعد از این گفتوگوها، شهریاری سرپرست دادسرای جنایی از دو خانواده خواست تا زمان انجام فریضه نماز صبح، در حیاط زندان با آرامش با یکدیگر صحبت کنند تا شاید نتیجه رضایت بخشی حاصل شود.
تلاشهای هشت ساله برای نجات آرمان و رضایت اولیای دم بینتیجه ماند
با تقاضای قصاص و عدم گذشت خانوادهی غزاله شکور، حکم قصاص آرمان عبدالعالی که از سال ۹۲ در زندان به سر میبرد، صبح امروز چهارشنبه ۳ آذرماه در زندان رجایی شهر اجرا شد.
طی سالهای گذشته جلسات متعددی در دادستانی تهران با حضور قضات و اعضای کمیته صلح و سازش و همچنین جلساتی با حضور فعالین و چهرههای فرهنگی و اجتماعی شاخص برای گرفتن رضایت از خانواده غزاله شکور برگزار شده بود.
با وجود تمام تلاشهای صورت گرفته از سوی چهرههای مختلف، اما خانواده شکور در طی سالیان گذشته همواره بر اجرای حق قانونی خود تاکید داشتند.
از روز گذشته نیز تلاشهای مجدد دادستانی تهران، کمیته صلح و سازش و برخی از مقامات قضائی دیگر برای متقاعد کردن خانواده شکور به منظور گذشت از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندشان، مجددا شدت گرفته بود تا اینکه بر اساس قانون هر دو خانواده برای اجرای حکم به زندان رجایی شهر دعوت شدند.
این تلاشها تا جایی ادامه داشت که قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی از ساعت ۴ صبح به همراه تیمی از قضات اجرای احکام و کمیته صلح و سازش که سابقه طولانی در رضایت گیری برای پروندههای مختلف قتل دارند وارد سالن جلسات زندان رجایی شهر شدند.
در ابتدای حضور قاضی شهریاری در این اتاق، وی و دیگر اعضای کمیته صلح و سازش تمام تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند که این تلاشها باز هم به نتیجهای نرسید و اولیای دم بر اجرای حق قانونی و شرعی خود اصرار داشتند.
در جلسه فوق، علاوه بر تلاش افراد با سابقه در گرفتن رضایت برای پروندههای قصاص به خانواده عبدالعالی نیز فرصت داده شد تا برای گرفتن رضایت با خانواده شکور دیدار داشته باشند.
در انتهای جلسه قاضی شهریاری یک بار دیگر از خانواده شکور درخواست کرد در فضایی آرام و به دور از حضور افراد برای سرنوشت پروندهی قتل دخترشان تصمیم گیری کنند.
پیش از اعزام آرمان عبدالعالی به سالن اجرای حکم، خدام حرم مطهر امام رضا (ع) نیز با همراه داشتن پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا علیه السلام، ملاقاتی با خانواده شکور داشتند، اما تلاشهای آنها نیز برای گرفتن رضایت بی نتیجه ماند و آرمان عبدالعالی علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته در طول هشت سال گذشته به سمت سالن اجرای حکم رفت و حکم قصاص در مورد او به اجرا در آمد.
پیشتر مادر غزاله شکور در مصاحبهای تاکید کرده بود اگر آرمان، محل جسد دخترم را بگوید او را میبخشم، اما محتویات پرونده و اقاریر آرمان حکایت از آن داشت که او پس از قتل غزاله شکور، جسد وی را داخل سطل زباله انداخته است.
منبع: فردا
کلیدواژه: آرمان عبدالعالی آرمان عبدالعالی اعدام شهریاری سرپرست دادسرای جنایی قبل از اجرای حکم آرمان عبدالعالی کمیته صلح و سازش خانواده غزاله خانواده شکور زندان رجایی گرفتن رضایت دو خانواده غزاله شکور پدر آرمان اولیای دم حکم قصاص پای چوبه تلاش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۶۶۸۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
« جورج شکور» که به خاطر کهولت سن زمین گیر و در بستر بیماری است، یک روز قبل، از بیمارستان به منزل منتقل می شود و توسط خانوادهاش قرنطینه کامل و با عنایت زائد الوصفی نگهداری و حتی به کسی اجازه دیدار و ملاقات هم داده نمی شود.
همسر و فرزندان و خویشاوندان نزدیک، استاد را همچون نگینی در بر گرفته اند و پروانه وار و باچهره هایی مالا مال از غم و اندوه ، گرداگرد شمع وجودش می چرخند .
با این وجود با چهرهای گشاده از من استقبال کردند و دعوت به نشستن و استراحت کردند با مختصر پذیرایی وفنجانی قهوه.
بر اساس هماهنگی و موافقت قبلی ، «هاله» دختر فرهیخته اش ، استاد زبان و ادبیات عربی، انگلیسی و فرانسه و «دُلیحبیب» همسر و شریک زندگی اش ، جلوی دوربین قرار می گیرند تا علل و چگونگی عشق ورزیدن «جورج» به پیامبر (ص) و اهل بیت را برایم روایت کنند.
اما پیش از آن، اجازه می گیرم نخست ، بر بالین استاد فرزانه شعر و ادب حاضر شوم تا نسبت به وی ادای احترام کنم و بعد به گفتگویمان بپردازیم.
می پذیرند محترمانه اما تقاضای عدم عکس برداری را می کنند ..
« مادام دُلی» که شصت سال با او همراه و زندگی مشترک، آرام و موفقی داشته، با زیباترین واژگانِ عشق و دلربایی، همسر بیمارش را مورد خطاب قرار میدهد، گویی در دوران یکساله آغازین زندگی زناشویی خود به سر می برد و با تلاشی فراوان سعی می کند میهمانش را معرفی و دیدار دو سال قبلم را به وی یادآوری کند ..
این بزرگمرد هم به سختی، واکنش از خود نشان می دهد و چند ثانیه ای چشمان کم رونق اش را باز می کند و جمله ای که با دشواری می شود مفهوم «مرحبا» را از آن استشمام کرد را حواله مان می دهد.
صحنه اندوهناکی است ، شعر خوانی اش هنگام استقبالش از من در روز اربعین سال ۱۴۰۰ را به یاد می آورم که چگونه عاشقانه سروده های حسینی اش را باز می خواند و می خروشید و با تمام وجودش به مولایش ابراز عشق و ارادت می ورزید .
آن روز حلاوت دیوان«ملحمةالحسین»اش، طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسیاش غوغا به پا کرد :
علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار مَوَّارُ
إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ
دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…
بر دل و جان خونی است جوشان و
بسان آتش شعلهور،
اگر حق را سرببرند بیشک قاتلان جنایتکار کافرند.
خون حسین(ع) بخشنده و راهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خوردهاند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)
به یاد دارم آن روز را که چگونه این ادیب توانا با حماسه ای وصف ناپذیر و با صدایی رسا و به سان یک مداح تمامعیار اهل بیت شعرش را میخواند گویی که در جمعمان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشستهاند.
در آخر هم رو به من کرد و خطاب که: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»
(خواننگان محترم را به خواندن ماجرای زیبا و به یادماندنی آن دیدار را با عنوان «جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر» با لینک ذیل توصیه و فرا می خوانم :khabaronline.ir/news/1566500)
بگذریم ..
▫️به ضبط و گفتگو با همسر و فرزند برومند این ابر مداحِ کم همتا می پردازم ؛
از «علی» که علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است روایتها کرد! از هنگامی که جورج دانشآموز بود و شیفته نهجالبلاغه او شد . پدر ، «علی را همواره به شدت دوست داشته و دارد….علیِ شهید، بزرگمردی از شگفتی های تاریخ است».
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهجالبلاغه در دوره نوجوانی بر استاد و چگونگی جذب شدن او به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) می شنوم ؛ نکتهای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.
از عشق بی انتهای پدر به امام «حسین» روایت کرد.
و «جوان که بود می گفت که اگر در دوران امام حسین(ع) میزیست بیشک به یاری وی میشتافت و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت میرسید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشت نصیبش شود و اکنون هم که به این سن رسیده هنوز این آرزو را در سر دارد و به حرفهایش پایبند است.
همسر و فرزند، از سفرهای جورج به کشورمان و دیدارش با فرهیختگان و بزرگان فرهنگ و ادب و تمدن مان گفتند…
و بالاخره از عشق جورج به همسرش که شاگردش هم بود، نکته ها می شنوم و سرودههایش برای او را ….
و از هر دری سخنی به میان آوردند.
از شنیدن این روایت ها و این همه پند، شگفت زده و به وجد می آیم که پرداختن به این قصه، زمانی دراز و مکانی دیگر را می طلبد و در فرصت و مناسبتی در خور، بدان ها به حول و قوه الهی خواهم پرداخت.
با پایان گفتگوی روایتگری، خواهر زاده اش که یک مقام نظامی است اصرار دارد که من را به «آرامگهِ ابدی» خانوادگی شکور که تنها چند متر با «منزلگهِ دنیوی» ایشان فاصله دارد، ببرد تا سنگنوشته و شاه بیت جورج که زینت بخش اقامتگه آینده اوست را شاهد باشیم و از این گفتار فاخر، پند آموز و پُر مغز همچو او لذت ببرم، دعوتش را با اندوه اجابت می کنم و با زمزمه کردن دلسروده استاد، و ارزوی سلامتی برای ایشان، با میزبانانم خداحافظی می کنم و صحنه های ناباورانه آن روز را در طول مسیر بازگشت، و باز هم با زمزمه دلسروده استاد، مرور می کنم که :
کُن بِنا قَبْرَنا حَنوناً رؤوفاً
ما أشَدّ الظَلامَ تَحْتَ التُرابِ!
لَمْ تَسَعْنا الأقطارُ طولاً و عَرْضاً
کَیْفَ نحیا فی ظُلْمَةٍ و أکُتِآبی؟!
إننی خالِدٌ بِذِکری و شِعْری
وفِعالی وفی قُلوب صِحابی
هذهِ سُنةُ الحیاةِ مَماتٌ
ثُمّ بَعْثٌ فی جَنةِ الأطْیابِ!
جورج شکور
ایلول سنة ٢٠٢٠
با ما در قبرمان مهربان و دلسوز باش،
در زیر خاک چقدر تاریک است!
طول و عرض (گسترهی) کشورها نمیتواند ما را در خود جای دهد، چگونه میتوانیم در تاریکی و افسردگی زندگی کنیم؟!
من در یاد و شعر و کردار و دلهای یارانم جاودانهام.
این است قانون زندگی: مرگ سپس رستاخیز در بهشت عطرها!
جورج شکّور
اوت 2020 میلادی